همکاری من و لئو خانم :]

خرج کردم همه ی اون عشقی رو که نگه داشته بودم ، برای تو ..
خرج کردم همه ی احساساتم رو برای تو..
میدونی...
میدونی..
که جز تو کسی توقلبم نیس..
فقط با نگاه کردنت میگیرم انرژی..
ولی تو..
منو ترک کردی..
هنوز به آسمون خاطراتمان نگاه میکنم..
میفهمی..
مفهمی ..
چقدر زجر میکشم.....
میدونی تو چکار کردی..
کاری کرد که هیچ وقت به سرم نمیزد...
تو.
تو.
فردی که احساسات رو نمیخواست به دیوونه ترین احساسات معتقل کردی ..
میفهمی که چکار کردی..
.بعد از کارت منو ول کردی..
منو زجر دادی..
خودت میفهمی..
چرا .
چرا این کارو کردی.
چرا وابسته ی خودتم کردی..
جواب داری بیب..
میدونی هیچ وقت به این روز فکر نمیکردم ..
میدونی هیچ وقت..
تا خودت کاری کردی که تمام زندگیم حسرتت بشه بیب.
میدونی که فکر جدایی نابودم می‌کرد و الان که واقعی شده..
احساساتم چی.
هر شب با فکر کردن به تو خوابم میبره ..
میفهمی ..
که نگاه کردن به پیام هات به عکس هات حالم چطور میشه..
میدونی چی هست این احساس ..
نه چرا بدونی تو که احساس نداری..
بیب..
بیبی ..
میدونی با از دست دادنم چه چیزی رو از زندگیت از دست دادی..
چرا بدونی تا وقتی که توهم مثل من نشی نمیفهمی...
برات آرزو میکنم همون قدر که من دوست داشتم کسی رو دوست داشته باشی و همون رفتاری که تو بامن کردی اونم با تو بکنه ..
باشه ..
باشه .بیب
تو به احساساتم گوش دادی ؟ .......
میفهمی چی حس میکنم ؟ ......
عشقم رو نسبت بهت میفهمی ؟ .....
نه نمیفهمی چون نمیتونی درک کنی ......
هیچ وقت نفهمیدی ......
هیچ وقت....
هیچ وقت....
آیا واقعا میتونستی واقعی دوستم داشته باشی ؟......
دلتنگتم ولی دیگه نیستی....
ای کاش میتونستم دوباره بغل گرمتو حس کنم.....
ای کاش میتونستم دوباره طعم بوسه هاتو بفهمم.....
ولی دیگه نیستی ......
مهم نیست ، زود فراموش میشی.....
ولی فکر کردی خاطراتراتمون فراموش میشه؟...

.


.
.نویسنده =پارک رزان(سورا):کیم جیسو(لئو)